در کویر خلوت دلم با لبانی تشنه راه دشواری را در پیش گرفتم می دانم که نیاز به جرعه آبی دارم تا خود را با آن سیراب نمایم در قلبم غوغایی است غوغای عشق تو نگاهت برایم همچون رودخانه ایی است که هرگز درآن رکودی نیست می خواهم که مرا به حال خود وا مگذاری و مرا همیشه با خود همراه سازی بگذار تا از احساسات شیرینت لبریز شوم بگذار تا به وسعت قلب پرمهرت دست یابم زلالی عشقت را از من مگیر، انشای چشمت را برایم بخوان تا با شنیدن آن سرشار از شادی شوم ساحلم من با چشمان تو دنیا را زیباتر دیده ام
نوشته شده در سه شنبه 89/4/1ساعت
3:25 عصر توسط ایمان نظرات ( ) |
Design By : Pichak |