سفارش تبلیغ
صبا ویژن
');"> تیر 1389 - توکـــــل بــــه خـــــدا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

توکـــــل بــــه خـــــدا

همسر خوبم ساحلم

دلم برات تنگ شده

 اما من...من میتونم این دوری رو تحمل کنم...

به فاصله ها فکر نمیکنم ......

میدونی چرا؟؟

 آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده.....

هنوز عطر دستات رو از دستام میتونم استشمام کنم....

رد احساست روی دلم جا مونده ...

میتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...........

 چشمای بیقرارت هنوزم دارن باهام حرف میزنن.......

 حالا چطور بگم تنهام؟؟

 آره! خودت میدونی....میدونی که همیشه با منی....

میدونی که تو،توی لحظه لحظه های من جاری هستی....

 آخه...تو ، توی قلب منی...

 آره! تو قلب من....

 برای همینه که همیشه با منی...

برای همینه که حتی یه لحظه هم ازم دور نیستی...

 برای همینه که میتونم دوریت رو تحمل کنم...

 آخه هر وقت دلم برات تنگ میشه...

هر وقت حس میکنم دیگه طاقت ندارم....دیگه نمیتونم تحمل کنم...

 دستامو میذارم رو صورتم و یه نفس عمیق میکشم....

 

 دستامو که بو میکنم مست میشم...مست از عطر تو

 صدای مهربونت رو میشنوم ...و آخر همهء اینها...به یه چیزمیرسم.....

 به عشق و به تو.....

آره...به تو....

اونوقت دلتنگیم بر طرف میشه...

 اونوقت تو رو نزدیکتر از همیشه حس میکنم....

 اونوقت دیگه تنها نیستم


نوشته شده در پنج شنبه 89/4/31ساعت 9:14 صبح توسط ایمان نظرات ( ) |

 

همسرخوبم ساحلم

خوب میفهمم که میان ما چقدر فاصله است اما ایمان دارم

که این فاصله روزی خواهد شکست .ومن دستم را در این

 

روزهای دشوار دلتنگی به دست توخواهم داد و با هم لبخند

 

را تجربه خواهیم کرد

 

تقدیم به تو که به خاطر وجودت دشوار ترین روزهاو لحظه ها را تحمل خواهم کرد.

 

که چه مدت وچقدرازهم دیگردورباشیم بی اهمیت است

 

عشق من کما کان ازآن توست

 

وتا ابدعاشق تو خواهم بود

 

به خاطر توست که اینجام

 

چه در روح چه در فکر وچه در جسم

 

وبا ریختن قطره اشکی فرشته تو در کنارت خواهد بود .

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/4/30ساعت 9:56 صبح توسط ایمان نظرات ( ) |

 

وقتی که تو هستی

تا لحظه ای که یاد تو در خاطر من جاری ست ....

تا زمانی که دستهای گرمت همراه دستای خسته ی منه .....

تا وقتی که نگاهت تنها پناهگاه و تکیه گاه نگاه سرگردان منه ....

تا زمانی که تو همسفر جاده زندگی من هستی .....

تا وقتی که شونه های مردونه تو امن ترین جای دنیاست برای من ....

من زنده هستم !

ساحلم همسر خوبم

برای تو زنده هستم

تو امید دوباره من

به زندگی هستی

 


نوشته شده در سه شنبه 89/4/29ساعت 9:49 صبح توسط ایمان نظرات ( ) |

 

وقتی فکر میکنم که دلتنگ منی و دلت همیشه با منه...

    می خوام دلم رو فدای اون قلب مهربونت کنم...

وقتی فکر میکنم که منو دوست داری و تنها آرزوت منم ...

     می خوام تا آخرعمرم عاشقانه برات بخونم ترانه عشق رو ...

وقتی فکر میکنم که یه لحظه به من می اندیشی ...

     می خوام تموم لحظه هام به این بیاندیشم که چگونه اینهمه عشق و محبت رو

به تو ابراز کنم ...

وقتی فکر میکنم که به انتظار من نشسته ای ...

      تو بگو تا آخر عمر به انتظارم بنشین ، من تا آخرین حد این انتظار منتظر آمدنت میشینم...

وقتی فکر میکنم که برات ارزش دارم  ...

     تا آخرین نفس به پات میشینم و تا آخرین نفس ، یک نفس فریاد میزنم

   دوستت دارم...

اگه بدونی که چقدر دوستت دارم ...

      دلتنگی که سهله ، دلت برای یه  لحظه درکنار هم بودن پرپر میزنه ...

اگه بدونی که تنها آرزوی من تویی ...

      روزی صدها بار آرزو میکنی که به آرزوم برسم ...

اگه بدونی که همه لحظه های زندگی ام به تو می اندیشم ...

        تک تک لحظه ها رو می شماری و به عشق اون لحظه ها زندگی میکنی...

اگه بدونی که برام یه دنیا ارزش داری ...

        سفری به دور دنیا میری تا بفهمی چقدر برام عزیزی...

اگه بدونی که بدون تو میمیرم ...

 منو هیچوقت تنها نمیذاری ...

ساحلم همسر خوبم

همیشه برایم بمان و تا من نفس دارم

از من دور نشو که تحمل دوری

را ندارم چون تو طعم شیرین

زندگی را به من چشاندی

 


نوشته شده در دوشنبه 89/4/28ساعت 8:36 صبح توسط ایمان نظرات ( ) |

                                   دوستت دارم

 

امروزدلم عجیب بهانه ی تورا میگیرد، چرایش

را خوب میدانی... چرایش را خوب می دانم..

امروز میخواهم اگر بغض دوریت، مجال بالا

آمدن نفس را بدهد،

دوستت دارم را از ته دل فریاد بزنم...

 

 میخواهم بگویم:

دوستت دارم…

 

نه تنها برای آنچه که هستی

 

بلکه برای آنچه که هستم


هنگامی که با توام


دوستت دارم...


نه تنها برای آنچه که از خود ساخته ای


بلکه برای آنچه که از من می سازی


دوستت دارم...


برای بخشی از وجودم که تو شکوفایش می کنی


دوستت دارم...


چون دست بر دل فسرده ام می نهی،

 زنگارهای بی ارزش وبی مقدار به

سویی می زنی و نور می تابانی بر

 گنجینه های پنهانی که تاکنون در

ژرفا مانده بودند
دوستت دارم...

ساحلم همسر خوب و مهربانم

خودت خوب میدانی وقتی

با تو حرف میزنم و از هرچی

و از هر کسی و هر اتفاقی

برایت حرف میزنم و تو گوش میدهی

چقدر خدا را شاکرم

و از اینکه ترا دارم چقدر خوشحالم

دوستت دارم ...


 


نوشته شده در یکشنبه 89/4/27ساعت 8:22 صبح توسط ایمان نظرات ( ) |

   1   2   3   4   5      >

Design By : Pichak

جاوا اسکریپت

کد ماوس