تو آمدی تو آمدی ای عزیز و با خود بهاری برایم به ارمغان آوردی تو آمدی و دنیایم را شکوفه باران کردی آمدی و با هر گامی غمی از دلم زدودی آمدی تا همچون کنیزی مرا برده ی چشمانت کنی و با سحرشان افسونم سازی آمدی تا دوباره شامگاهان با کوله باری از خاطره هایت به خواب روم و سحرگاهان به یادت دیده بگشایم تو آمدی ! و من از این پس با تو تنها نخواهم بود و هرگز بی تو در کنار پنجره به تماشای رهگذران نخواهم نشست دیگر هیچگاه زهر تنهایی را نخواهم چشید و دیگر با چشمانی غمگین دیده به راه نخواهم دوخت تا تو بیایی و هرگز در نیمه های شب قلبم فریاد تنهایی سر نخواهد داد و تو را با التماس از من نخواهد خواست زیرا اینک تو آمده ای . آمده ای تا با وجودت تحمل همه چیز را برایم آسان کنی وه ای کاش خداوند هرگز تو را از من نگیرد که آن لحظه مرگ من فرا خواهد رسید . ای کاش تقدیم به ساحلم که زندگی دوباره به من داد
Design By : Pichak |