سفارش تبلیغ
صبا ویژن
');"> ایمان - توکـــــل بــــه خـــــدا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

توکـــــل بــــه خـــــدا

 

همسرم ای نام و یادت باورم

ای که در تنهایی و غم یاورم

نیستی از آرزوهایم جدا

ای که هستی مهربان، بعد از خدا

بعد از او یار و دلارامم تویی

مامن و آرامش جانم تویی…

 

ساحل خوبم همسرم

همیشه خوبی و مهربانی

و با خدا بصورت واقعی

بودن است که میماند

و پیروز می شود

تودرس های خوبی

در این زندگی به من دادی

دوستت دارم

بی نهایت چون لایقی


نوشته شده در یکشنبه 89/5/10ساعت 9:20 صبح توسط ایمان نظرات ( ) |

زیبا ترین تصویری که در زندگانیم دیدم نگاه معصومانه توست

زیبا ترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی توست

زیبا ترین احساسات من گفتن دوست داشتن توست

زیبا ترین انتظار زندگیم حسرت دیدار توست

زیباترین لحظه ی زندگیم لحظه ی با تو بودن است

زیبا ترین هدیه عمرم محبت توست

زیبا ترین تنهاییم گریه برای ندیدن توست

زیبا ترین اعترافم عشق تو ست!

زیباترین روزهای زندگیم روزهائی است که با تو شب می شود

و ساعتهائی است که در انتظار آمدنت به خانه را سپری می کنم

همسرم ساحل زیبایم تو به من حس خوب زندگی کردن را دادی

و به من این را یاد دادی که زندگی زیباتر از حد تصور من است

دوستت دارم و به این دوست داشتن افتخار می کنم

همیشه شاد و سلامت باشی همسر خوبم ساحل عمر و زندگیم

 

 

                       


نوشته شده در شنبه 89/5/9ساعت 7:58 صبح توسط ایمان نظرات ( ) |

مهربانترینم همسرم ساحل

الهی که دردت به قلب من بخوره و تو درد نکشی

وقتی که در قلبم نشستی وقتی که با من عهد عشق و زندگی را بستی

آسمان قلبم با حضورت رنگ دلنشین آبی را به خود گرفت

تو مثل هیچکس نیستی ، توی آسمان قلبم تک ستاره ای هستی که

تنها برای من میدرخشی

تو بی نظیری ، میدانم که هیچگاه بی وفائی در مرامت نیست

هوای قلبم با حضور تو دلنشین است

تو بهار عشق را با خود به قلبم آوردی

زنذگی ام بی حضور تو خزانی است بی رنگ و رو

حالا که در قلبم نشستی باورکن که همه زندگی ام هستی

نیستم دیگر در این دنیا آن لحظه که تو دیگر برای من نیستی

تو را لایق عشق میدانم و عاشق تو بودن را افتخاری برای قلبم

مثل تو برای من هیچ کس نیست و هیچ کس لایق این قلب پر احساس من نیست

همسفرم ، ساحل خوب و مهربانم ، همسرم دستانم را بگیر که این عشق جاودانگی ست

با من بمان که این سفر بی پایان همیشگی ست

مهر و محبت را در جاده های زندگی جا نگذار

هیچگاه بر روی قلبم که با تو وفادار خواهد ماند پا نگذار

و در آخر کلمه دوستت دارم تا نگذار

وقتی که در قلبم نشستی وقتی که عهد عشق و زندگی را با من بستی

با عشق عهد بستم که قلبم همیشه وفادار بماند

به امید لحظه ای که ترا مثل همیشه سرحال و شاد ببینم مهربانم

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/5/6ساعت 8:53 صبح توسط ایمان نظرات ( ) |

عشق و امید من همسر خوبم ساحل سلام

        وقتی به تو سلام می کنم، انگار که پنجره ای به سوی زندگی باز می شود، و من به زندگی سلام می کنم.

این روزها زندگی رنگ و بوی بهتری دارد ... چرا؟ ... تو می دانی بهانه ی زندگی من، تنها تو می دانی ...

وقتی تو را دارم، وقتی حست می کنم، وقتی حست را احساس می کنم،

و وقتی رضایت را در چشمان تو می خوانم اینگونه ام.

در سخت ترین لحظه ها هم اگر تو را اینگونه احساس کنم غمی ندارم.

غصه در من جایی ندارد، چرا که تو را دارم، وبا تو  می توانم بر مشکلات فایق آیم.

من از تو نیرو می گیرم، از تو جان می گیرم، از تو من می شوم، و با تو ما.

        صدایت نمی زنم، تا اسمت به گوش نامحرمان نرسد.

می دانی که تو را می خوانم، و همیشه به تو محتاجم، ای خوبترین.

برایم گفتی، باز هم بگو. بگذار تا بدانم، من از تو می آموزم، تا چگونه زندگی کنم،

چگونه مهر بورزم، و چگونه به عهد خود وفادار بمانم ... با من بمان ... ای خوب من با من بمان ...

من به تو محتاجم، بمان ... می خواهم لحظه لحظه های عمرم را با تو باشم.

می خواهم به تو، و فقط به تو بیندیشم، و از تو بگویم، ای خلقت بی همتای خدای متعال.

        وقتی به تو فکر می کنم و از تو می گویم، کلمات بی اراده از دلم جاری می شوند، و جملات را می سازند.

اما کلمات، همه ی آنچه در دلم نهفته است را نمی گویند. آنچه در دلم نهفته است

فقط تو می دانی و بس، و برایم همین کافیست که تو بدانی از چیزی که فقط متعلق به توست.

همیشه بخوان عزیز من، از دلم بخوان، من از تو می گویم همیشه، حتی اگر نگویم، و ننویسم ...

        همیشه خوب من، مثل همیشه از تو بود، برای تو.

فقط گوشه ای از آنچه که متعلق به توست. می خواهمت، با همه ی وجودم.

... تو را چشم در راهم ...

خدایا، همیشه مهربانم را به تو می سپارم


نوشته شده در دوشنبه 89/5/4ساعت 3:7 عصر توسط ایمان نظرات ( ) |

برای همسرم
همسر خوبم ساحل

گاهی که دلم

به اندازهء تمام غروبها می گیرد

چشمهایم را فراموش می کنم

اما دریغ که گریهء دستانم نیز مرا به تو نمی رساند

من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ کس

مهربانتر از گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست

و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد

و یا کابوسهای شبانه ام را نمی داند

با این همه ، نازنین ، این تمام واقعه نیست

از دل هر کوه کوره راهی می گذرد

و هر اقیانوس به ساحلی می رسد

و شبی نیست که طلوع سپیده ای در پایانش نباشد

از چهل فصل دست کم یکی که بهار است

من هنوز ترا دارم

و خدا را شکر می کنم

که هنوز ترا دارم

همسر خوبم ساحل

همیشه برایم بمان


نوشته شده در یکشنبه 89/5/3ساعت 8:11 صبح توسط ایمان نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

Design By : Pichak

جاوا اسکریپت

کد ماوس